-
سلام
سهشنبه 4 تیرماه سال 1392 04:26
سلام تازه شروع کردم . دوست دارم کارم رو ادامه بدم تا یه وبلاک خوب ساخته بشه و شاید هم نتونم اما سعی خودم رو میکنم از این به بعد میخوام خاطراتم رو واسه دوستان تعریف کنم خاطراتی هم خوب بودن هم بد هم شاد هم غمگین ... این وبلاگ رو با دوستم ساختم که دیگه الان دیگه باید تنها ادامش بدم . شاد باشین , نطر بدین و همراهیم کنین
-
دلنوشته شخص
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1391 19:57
قتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد . به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون ...توجهی به این مساله نمیکرد . آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم...
-
داستان دیوانگی و عشق
جمعه 6 مردادماه سال 1391 01:07
زمان های قدیم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود. فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند. ذکاوت گفت بیایید بازی کنیم. مثل قایم باشک! دیوانگی فریاد زد: آره قبوله من چشم می زارم! چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد٬ همه قبول کردند. دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد: یک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... ! همه به...
-
هنوزم دوستت دارم
جمعه 6 مردادماه سال 1391 00:58
یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟ دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی... پس چطور دوستم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟ من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی باشه.. باشه!!!...
-
شش حرف و چهار نقطه!
جمعه 6 مردادماه سال 1391 00:45
شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه . اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی ! تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد! تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا امیدی ، ***جه رو حی ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛ هق هق شبونه ؛ افسردگی ، پشیمونی، بی خبری و دلواپسی و .... ! برای هر کدوم...